29 آذر | پیکر شهید تندگویان به ایران بازگردانده شد
تاریخ ایرانی: روز ۲۹ آذر ۱۳۷۰ پیکر شهید مهندس محمدجواد تندگویان، وزیر نفت کابینه شهید رجایی بعد از گذشت ۱۱ سال از اسارتش به میهن بازگردانده شد.
مهندس تندگویان که دانشآموخته مهندسی نفت از دانشگاه نفت آبادان بود، در نهم آبان ۱۳۵۹ ـ در حالی که حدودا یک ماه از دوره وزارتش میگذشت ـ برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان عازم منطقه بود که در جادهٔ ماهشهر ـ آبادان به همراه معاون و دیگر همراهانش به اسارت نیروهای ارتش رژیم بعث عراق درآمد و به زندانهای اسیران ایرانی در عراق منتقل شد. به گفته برخی اسیران، وی تا مدتها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان (مهر ۱۳۶۰) و آزادسازی خرمشهر (خرداد ۱۳۶۱) آگاهی یافته بود. اسارت وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران سر و صدای بسیاری به پا کرد اما تا ۱۱ سال بعد هیچ کس از سرنوشت دقیق تندگویان باخبر نبود تا اینکه در جریان مبادله اسرا و کشتهشدگان ایرانی و عراقی اعلام شد پیکر شهید تندگویان به ایران باز میگردد.
در ۱۱ سالی که از اسارت تا بازگشت پیکر شهید تندگویان به میهن گذشت بسیاری از مقامات از جمله شهیدان رجایی و چمران، از راههای مختلف تلاش کردند خبری از وضعیت وی بگیرند یا برای نجات جان وی تلاش کنند، تلاشهایی که البته بیسرانجام ماند. بتول برهان اشکوری، همسر شهید چند سال قبل در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) درباره سالهای اسارت مهندس تندگویان گفته بود: «در مدت اسارت، تنها دو نامه از ایشان دریافت کردیم که نامه اول بسیار مختصر بود و در آن نوشته بودند مایل نیستم با خانواده خود در ایران ارتباط برقرار کنم. ما حدس زدیم باید برای ایشان شرایطی گذاشته باشند که طبیعتا شهید تندگویان هم کسی نبود که بخواهد حتی به خاطر ارتباط با خانواده آن شرایط را بپذیرد. بعد از دریافت اولین نامه، مدتها با ایشان نامهنگاری میکردیم اما پاسخی دریافت نمیکردیم تا اینکه در سال ۶۷ دومین نامه ایشان را دریافت کردیم که به ما دلداری و روحیه داده بودند و گفته بودند سعی کنید تنها نباشید و با سایر خانوادههایی که در این ماجرا اسیر شدهاند رفت و آمد کنید.»
جنگ که به پایان رسید دیگر کسی امیدی به زنده بودن وزیر نفت اسیر نداشت. همگان از زنده بودن شهید تندگویان ناامید شده بودند و بنابراین هیأتی متشکل از نماینده وزارت خارجه، خانواده شهید تندگویان و یک نماینده از پزشکی قانونی مامور شدند تا طی سفر به عراق پیکر وی را تحویل بگیرند. این هیأت ابتدا جسد دیگری را تحویل گرفته بودند که متعلق به شهید تندگویان نبود.
همسر شهید در اینباره میگوید: «من کارت پایان خدمت شهید تندگویان که حاوی تمامی مشخصات ظاهری ایشان بود را به برادرم داده بودم و هم اطلاعاتی که ممکن بود به شناسایی ایشان کمک کند. به عنوان مثال مچ پای راست شهید تندگویان بر اثر شکنجههای ساواک نشانه خاصی داشت چراکه آن زمان با مته پای او را سوراخ کرده بودند و جالب است از روی همین نکته متوجه شده بودند جنازه اولی که تحویل داده بودند مربوط به شهید تندگویان نیست. آنها نیز دولت عراق را تهدید کرده بودند اگر پیکر واقعی شهید تندگویان را تحویل ندهید ما بازمیگردیم ایران و اعلام میکنیم آقای تندگویان زنده است و دولت عراق نمیخواهد به ما تحویل دهد. همین تهدید کارگر شده بود و آنها پیکر واقعی شهید تندگویان را تحویل داده بودند و برادرم نیز همانجا دوربینی خریده بود و از تمام مراحل تحویل و تشییع جنازه در عراق فیلمبرداری کرده بود.»
محمدمهدی تندگویان فرزند شهید درباره وضعیت پیکر پدر در هنگام بازگشت به ایران میگوید: تابوتش را آوردند، در تابوت را به کناری گذاشتند. میخواستم پس از ۱۱ سال با او سخن بگویم. اسکلتی بود با پوستی قیرگون، به رنگ قهوهای تیره که از مومیایی پوشیده شده بود. کاسه چشمانش گود شده و دهانش با حالت لبخند گشوده مانده بود. دندانهایی که از زمان شکنجه ساواک شکسته بود و سینهاش را به خاطر شناسایی دقیقتر، از بالا تا پایین شکافته بودند و مجددا به گونهای خاص دوخته بودند. تکیده و لاغر مینمود. استخوانهای حنجره شکسته شده بود به طوری که گردن کاملا میچرخید! یادم میآید که در بین راه، از کرمانشاه تا تهران که از رییس پزشک قانونی در مورد تاریخ و نحوه شهادت پدرم پرسیدم، گفت «پس از شکافتن پوست، ماهیچهها تازه به نظر میرسیدند و در ناحیه قفسه سینه و جمجمه شکستگی دیده میشد و استخوان حنجره به طور کامل شکسته شده و با توجه به خونمردگی که در ناحیه مچها دیده میشد، حدس میزنیم که در زمان شهادت، دستها و پاهای ایشان را به جایی محکم بسته بودند و بعد ایشان را خفه کرده بودند.» این را به وضوح دیدیم و آخرین لبخند او را به خاطر سپردیم و من حالا با پیکر قطعه قطعه او روبرو شده بودم.
اینکه در ۱۱ سال اسارت بر مهندس تندگویان چه گذشت و او سرانجام چگونه و چه زمانی به شهادت رسید هنوز هم سوالاتی بیجواب هستند. سوالاتی که شاید با رمزگشایی از جلسه وزارت امور خارجه در سال ۷۰ که به همین منظور برگزار شد پاسخی برایشان پیدا شود. برهان اشکوری، همسر شهید درباره این موضوع میگوید: زمانی که رفته بودیم پیکر شهید تندگویان را به تهران بیاوریم، پیکر ایشان را سه نوع مومیایی کرده بودند که وقتی علت را جویا شدم نماینده پزشکی قانونی گفت شاید به این دلیل باشد که زمان شهادت را به راحتی تشخیص ندهیم. بر طبق گفتههای نماینده پزشکی قانونی تاریخ شهادت ایشان برمیگشت به این اواخر و ظاهرا آقای تندگویان تا سال ۶۸ نیز زنده بودند اما همان زمان یک استخوانشناس نیز از صلیب سرخ آمده بود و قرار بود هم او و هم کارشناسان پزشکی قانونی بر روی پیکر شهید تندگویان تحقیقات لازم را انجام دهند. به همین منظور جلسهای در وزارت خارجه جهت ارایه گزارش درباره زمان شهادت شهید تندگویان برگزار شد که متأسفانه ما نتیجه این جلسه را هیچگاه متوجه نشدیم. قرار بود در این جلسه نتیجه نهایی و گزارش مکتوب درباره تحقیقاتی که درباره پیکر شهید تندگویان انجام شده است را اعلام کنند اما آن گزارش محرمانه اعلام شد. لذا ما هیچگاه زمان و تاریخ شهادت شهید تندگویان را متوجه نشدیم.